شعر در مورد بدهکاری
شعر در مورد بدهکاری ,شعر درباره بدهکاری,شعر بدهکاری,شعر بدهکاری,شعر طنز بدهکاری,شعر درباره بدهکاری,شعر درمورد بدهکاری,شعر طنز بدهکار,شعر در مورد بدهکاری,شعر در مورد بدهکار
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بدهکاری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
«به زمین وزمان بدهکاریم
هم به این و هم به آن بدهکاریم»
به درو پنجره به این دیوار
به خود آستان بدهکاریم
شعر در مورد بدهکاری
خجلیم از برادر و خواهر
به بابا ومامان بدهکاریم
چند تا سینه ریز و انگشتر
به زن مهربان بدهکاریم
شعر درباره بدهکاری
دوستان که جای خود دارند
به همه دشمنان بدهکاریم
شعر بدهکاری
به قلی شاطر سبیل گنده
چند تا قرص نان بدهکاریم
به حسن کله پز عزیز دلم
چند تایی زبان بدهکاریم
شعر بدهکاری
از خود پاسبان که درگذریم
به سگ پاسبان بدهکاریم
یک دل سیر فحش خواهر ومادر
ما به این طالبان بدهکاریم
شعر طنز بدهکاری
به جوانان خستهء بی کار
کار پرآب و نان بدهکاریم
به دوتا مرغ عشق پربسته
اندکی آب و دان بدهکاریم
شعر درباره بدهکاری
دو سه تا ران مرغ وچند تا سینه
به همین گربه جان بدهکاریم
بره ها را که یونجه گشته تمام
چند گونی” سامان “ بدهکاریم
شعر درمورد بدهکاری
یک پالان دو ایکس لارج قشنگ
به خر بی زبان بدهکاریم
چند بیتی تغزل جان سوز
به شب عاشقان بدهکاریم
شعر طنز بدهکار
اندکی استراحت وتفریح
به خدا به” خومان” بدهکاریم
شعر در مورد بدهکاری
به خدای لا یزال یکتا هم
چند نوبت اذان بدهکاریم
الغرض ما به هر چه جنبند ست
در عیان و نهان بدهکاریم
شعر در مورد بدهکار
ما آدمها عجیب بدهکارِ دل می شویم
این روزها
شعر در مورد بدهکاری
تو به دلم به ثانیه هام به تمام لحظه هام به تمام اشکهام به تمام لحظات تنهاییم
به اندازه ی تموم بغضام به تمام بی انگیزگیهام و دلتنگیام یک بودن بدهکاری…
شعر درباره بدهکاری
متاسفم که ، آنچه هستم را مدیون انسانهای خوب زندگیم نیستم
بلکه بدهکار انسان نماهائی هستم که «چگونه نبودن» را به من آموختنـــــد
شعر بدهکاری
تموم کودکیامو
دنیا بهم بدهکاره…
شعر بدهکاری
ما به “آرزوهایمان”،
یک “رسیدن” بدهکاریم.
شعر طنز بدهکاری
نیستی نرو نمی مانم
نون بدهکارترین حرف الفباست به من
شعر درباره بدهکاری
امروز از دانشگاه آزاد زنگ زدن بیا ثبت نام کن تعجب کردم
گفتم من که آزمون شرکت نکردم گفت اون روز تو تلگرام به دوستت گفتی
شاید تو آزمون ارشد شرکت کنی ما ثبت نامت کردیم آزمون هم جات دادیم
الان ترم دو هستی نگران نباش درست خوبه فقط شهریه بدهکاری
شعر درمورد بدهکاری
ما بدهکار جهانیم
در این قرن چه باید بکنیم؟
شعر طنز بدهکار
به تـــ ــــو بدهکارم……..
دست کم یک جان برای هر لبخندت
شعر در مورد بدهکاری
خواستم از غم ِ تو دل بکَنم، جانم رفت!
تو به اندازه ی یک روح، بدهکار ِ منی. …
شعر در مورد بدهکار
آرام روی نیمکت نشسته بودم
اما حسابش از دستم دررفت چقدر توجه به خودم بدهکارم…
شعر در مورد بدهکاری
زیباترین کار دنیا نشستن و تماشا کردن عکس کسی است
که لحظه لحظه ی وجودت را به او بدهکاری
شعر درباره بدهکاری
یه روز یه دوغه با شلوارک میاد تو یخچال، آب معدنیه میپره جلوش
میگه: این چه وضعیه بابا اینجا نوشابه خانواده نشسته!
خنده دار نبود نه؟؟ فداسرم!!
والا بدهکار که نیستم بهتون ..
شعر بدهکاری
ما فقیران حسینیم و گرفتار رضا
گریه کن های حسینیم و بدهکار رضا
شکر لله که درخدمت سلطان هستیم
تا قیامت همگی رعیت سلطان هستیم
شعر بدهکاری
آخرین چاره ی ما ، پنجره فولاد رضاست
صحن ما مروه ما،صحن گوهرشاد صفاست
حرمت سنگ صبور دل بیچاره ی ماست
کاظمین و نجف و سامره و کرب و بلاست
شعر طنز بدهکاری
غم ندارد دل ما ، ضامن آهو داریم
هرچه داریم دراین زندگی از او داریم
شعر درباره بدهکاری
((مارا خدا به عشق علی آفریده است))
شیعه تمام عمر بدهکار حیدر است
شعر درمورد بدهکاری
نه به شرحی که پل الوار می دهد دوستت دارم ، نه گوش تو به ترجمه احمد شاملو بدهکار است ،
من به سبک و سیاق دیوانه های شهر خودم عاشق ات شده ام ..
شعر طنز بدهکار
بدهکار مهربونی قلب یه زنم…
که از بچگی صدام کرده پسرم…
شعر در مورد بدهکاری
من یک “تو” از خدا طلب دارم
تو یک دنیا بودن به من بدهکاری….
شعر در مورد بدهکار
آرام سر جایم نشسته بودم اما حسابش از دستم در رفت روز هایی که خودم را تنها گذاشتمُ رفتم سراغِ تنهایی دیگران !
چقدر به خودم توجه بدهکارم …
شعر در مورد بدهکاری
سلامتی فحش هایی
که فقط باید بالا بیاری به اونایی که بدهکاری
شعر درباره بدهکاری
این روزا از هر دستی که بدی
از همون دست بدهکار میشی !
شعر بدهکاری
پدرم همیشه می گفت: “مرد گریه نمی کند” من ولی گریه می کنم به جای همه ی مردهای تاریخ
به جای همه ی اشک هایی که مردها به دنیا بدهکارند بگذار یک “نامرد” دین مردها را ادا کرده باشد من، مردانه گریه می کنم
شعر بدهکاری
ما به این شهر عاشقانه
قرارها بدهکاریم برگرد
شعر طنز بدهکاری
به بهار بدهکارم ،
دست کم یک شعر برای هر شکوفه
شعر درباره بدهکاری
به پنج شنبه بدهکارم ،
دست کم یک شعر برای هر ثانیه
شعر درمورد بدهکاری
یه جایی هست که باید بایستی
یه جا یی هم هست که باید بری
اما خدا نکنه جای این دوتا با هم عوض بشه
چون دیگه تا آخر عمر بدهکار خودت میشی
شعر طنز بدهکار
نه پیشانی من به لبهای تو رسید،
نه لیاقت تو به احساس من…
چیزی به هم بدهکار نیستیم ؛ هر دو کم آوردیم!!
شعر در مورد بدهکاری
من یک سیلی به تو بدهکارم وقتی آن همه تمبر “دوستت دارم” روی گونه هایت چسباندم…
وقت رفتن باید مهر “باطل شد” رویشان می زدم !
شعر در مورد بدهکار
ما بدهکاریم به یکدیگر به تمام دوستت دارم هاى ناگفته اى که پشت دیوار غرورمان ماندند
و ما آنها را بلعیدیم تا نشان دهیم منطقی هستیم!!!
شعر در مورد بدهکاری
من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…!
مثل یک عکس دو نفره… یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان… یا بستنی خوردن در یک روز برفی…!
شعر درباره بدهکاری
تمام زندگی ام قسطی است،
اما گوشم بدهکار نیست
شعر بدهکاری
از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی من بدهکارت می شوم . . .
شعر بدهکاری
جز همین ماه
که از پشت میله ها می گذرد
که می توانست
از اینجا نگذرد و
جایی دیگر
مثلآ در وسط دریایی خیال انگیز
بچسبد به شیشه کابین یک تاجر پول دار
بدهکار هیچ کس نیستم
جز همین ماه
که تو را به یادم می آورد.
شعر طنز بدهکاری
بدهکاری زیاد
راستگو را دروغگو و خوش قول را بد قول می کند
شعر درباره بدهکاری
من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
شعر درمورد بدهکاری
بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
شعر طنز بدهکار
به زمین و زمان بدهکاریم هم به این، هم به آن بدهکاریم
به رضا قهوهچى که ریزد چاى دو عدد استکان بدهکاریم
به على ساربان که معروف است شتر کاروان بدهکاریم
شاخى از شاخهاى دیو سفید به یل سیستان بدهکاریم
شعر در مورد بدهکاری
مثل فرخ لقا که دارد خال به امیرارسلان بدهکاریم نیست
ما را ستارهاى، اى دوست که به هفت آسمان بدهکاریم
مبلغى هم به بانک کارگران شعبه طالقان بدهکاریم
این دوتا دیگ را و قالى را به فلان و فلان بدهکاریم
شعر در مورد بدهکار
دو عدد برگ خشک و خالى هم ما به فصل خزان بدهکاریم
هم به تبریز و مشهد و اهواز هم قم و اصفهان بدهکاریم! ب
ه مجلات هفتگى، چندین مطلب و داستان بدهکاریم
قلک بچهها به یغما رفت ما به این کودکان بدهکاریم
مبلغى هم کرایه خانه به این موجر بدزبان بدهکاریم
شعر در مورد بدهکاری
مردم به عیش و شادی و من در بلای قرض
هریک به کار و باری و من مبتلای قرض
شعر درباره بدهکاری
قرض خدا و قرض خلایق به گردنم
آیا ادای فرض کنم یا ادای قرض
شعر بدهکاری
در شهر قرض دارم واندر محله قرض
در کوچه قرض دارم واندر سرای قرض
شعر بدهکاری
الاغکی دو سه زین پیش داشت بنده تو
به وجه قرض یکایک به قرض خواهان داد
شعر طنز بدهکاری
از پی کفن دفنشان باید
قرض دیگر بر آن دو قرض افزود
شعر درباره بدهکاری
تا قرض نساختش مشوش
خواهش به مذاق او نشد خوش
شعر درمورد بدهکاری
یا قرض من از خزانه غیب رسان
یا از کرم خودت مرا ساز غنی
شعر طنز بدهکار
فردا کجا خلاص دهی آن مرید را؟
کامروز قرض دار شد از بهر آش تو
شعر در مورد بدهکاری
سه بوسه کز دو لبت کرده ای وظیفه من
اگر ادا نکنی قرض دار من باشی
شعر در مورد بدهکار
وز پس آنکه هزار دگرت داد وزیر
قرض آن پیر سرخسی شده ترکستانی
شعر در مورد بدهکاری
در زیر بار قرض نماند کف کریم
با دستگیر خلق، خدا یار می شود
شعر درباره بدهکاری
آن نیمه حواله سپردم به قرض خواه
زین نیم نقد باید ترتیب ما حضر
شعر بدهکاری
بالله که اگر قرض مرا افکند از پای
از امر امیرالامرا می نکشم سر
شعر بدهکاری
به ما خواجه تا چند خواهید گفت
که قرض شما را ادا می کنم
شعر طنز بدهکاری
قرض بدو ده ای پسر نفس و نفس زر و درم
گنج و گهر ستان از او از پی فرض و نافله
شعر درباره بدهکاری
گر به مثال اقرضوا قرض دهی قراضه ای
نیم قراضه قلب را گنج کنی و کان کنی
شعر درمورد بدهکاری
زر به کسی به قرض ده کش بود آسیا و رز
با خلجی و مفلسی هیچ مکن معامله
شعر طنز بدهکار
وان چه بیش از جمله اش آواره می کرد از وطن
قرض پر شلتاق دیوان بود آن بار گران
شعر در مورد بدهکاری
هر قرض که در گردن من بود ز غیری
از خون دل و دیده ادا کردم و رفتم