شعر در مورد آب
شعر در مورد آب,شعر در مورد آب زلال,شعر درباره آب زلال,شعر در مورد آب روان,شعر درباره آب روان,شعر درمورد آب,شعر در مورد آب و آتش,شعر در وصف آب,شعر آب,شعر آبی خاکستری سیاه,شعر آب را گل نکنیم,شعر آبی,شعر آب روان,شعر آب زنید راه را,شعر ابی خاکستری سیاه مصدق,شعر کامل آبی خاکستری سیاه,متن شعر آبی خاکستری سیاه,دکلمه شعر آبی خاکستری سیاه,دانلود شعر آبی خاکستری سیاه,شعر آب را گل نکنیم سپهری,شعر اب را گل نکنیم سهراب سبهری,شعر نو آب را گل نکنید,شعر اب را گل نکنید سهراب سپهری,شعر اب را گل نکنید,متن شعر آب را گل نکنیم,تفسیر شعر آب را گل نکنیم,نقد شعر آب را گل نکنیم,مفهوم شعر آب را گل نکنیم,شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد,شعر آب زنید راه را اینکه نگار می رسد,شعر آب زنید راه را هین که نگار می رسد,شعر آب زنید راه را,شعر آب زنید راه را از کیست,شعر آب زنید راه را اول دبیرستان,معنی شعر آب زنید راه را,دانلود شعر آب زنید راه را,متن شعر آب زنید راه را
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آب برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بیا تا قدر این نعمـت بدانیم
که در بحران بی آبی نمانیم
بیا از بهر حفظ آن بکوشیم
وجود آب را ارزش شماریم
شعر در مورد آب
از این سـرمایه خوب الهی
برای نسل خود باقی گذاریم
چنین فرموده بر ما حیّ دانا
که زنده هر چه را از آب داریم
شعر در مورد آب زلال
بـیا تا در نگـاه تشـنه آب به سان ابـر بـارانی بـباریم
برای مصرف خوب و درستش نهال صرفه جویی را بکاریم
شعر درباره آب زلال
نجات آب بر ما شد وظیفه بر انجامش بـیـا همـت گذاریم
صدای آب یعنی زندگانی بیا دل را به این نجوا سپاریم
شعر در مورد آب روان
صدای پای آب آید به گوشم که فریادی کشد اینک خموشم
صدایی از پی درد است جانم چنان سوزاند اینک استخوانم
شعر درباره آب روان
صدای شر شر آب است مظلوم که بی رحمانه اینک گشته محکوم
صدایش یک پیام آرد برایم که جانان پدر من کم بهایم
شعر درمورد آب
اگر قدر و بهایم را ندانید سرود مهربانی را نخوانید
به من ظلم و ستم کردید بسیار طبیعت می شود یک باره بیمار
شعر در مورد آب و آتش
صدایم کن صدایم کن به گوشم طنین زندگی را می فروشم
صدایم کن که من بس پر بهایم یقین من هدیه از سوی خدایم
شعر در وصف آب
بدان این قصه را آنگه شوم شاد که عالم را کنم من خوب آباد
جهان خوان کرم گردید یاران پر از لطف و نعم گردید یاران
شعر آب
آب را گل نکنیم :
در فرودست انگار، کفتری می خورد آب .
یاکه در بیشه دور، سیره ای پر می شوید .
یا در آبادی، کوزه ای پر میگردد .
شعر آبی خاکستری سیاه
آب را گل نکنیم :
شاید این آب روان، می رود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی .
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب .
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم : روی زیبا دو برابر شده است .
شعر آب را گل نکنیم
چه گوارا این آب !
چه زلال این رود !
مردم بالا دست، چه صفایی دارند !
چشمه هاشان جوشان، گاوهاشان شیر افشان باد !
من ندیدم دهشان ،
بی گمان پای چپرهاشان جا پای خداست .
ماهتاب آنجا، می کند روشن پهنای کلام .
بی گمان در ده بالا دست، چینه ها کوتاه است .
غنچه ای می شکفد، اهل ده با خبرند .
چه دهی باید باشد !
کوچه باغش پر موسیقی باد !
مردمان سر رود، آب را می فهمند .
شعر آبی
شعر آب روان
شعر آب زنید راه را
شعر ابی خاکستری سیاه مصدق
شعر کامل آبی خاکستری سیاه
متن شعر آبی خاکستری سیاه
دکلمه شعر آبی خاکستری سیاه
دانلود شعر آبی خاکستری سیاه
شعر آب را گل نکنیم سپهری
شعر اب را گل نکنیم سهراب سبهری
شعر نو آب را گل نکنید
شعر اب را گل نکنید سهراب سپهری
شعر اب را گل نکنید
متن شعر آب را گل نکنیم
تفسیر شعر آب را گل نکنیم
نقد شعر آب را گل نکنیم
مفهوم شعر آب را گل نکنیم
شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد
شعر آب زنید راه را اینکه نگار می رسد
شعر آب زنید راه را هین که نگار می رسد
شعر آب زنید راه را
شعر آب زنید راه را از کیست
شعر آب زنید راه را اول دبیرستان
معنی شعر آب زنید راه را
دانلود شعر آب زنید راه را
متن شعر آب زنید راه را
شعری در مورد آب
شعری در مورد آب زلال
شعری درباره آب زلال
شعری در مورد آب روان
شعری درباره آب روان
شعری درمورد آب
شعری در مورد آب و آتش
شعری در وصف آب
شعر در مورد آب
شعر در مورد آب زلال
شعر درباره آب زلال
شعر در مورد آب روان
شعر درباره آب روان
شعر درمورد آب
شعر در مورد آب و آتش
شعر در وصف آب
شعر آب
شعر آبی خاکستری سیاه
شعر آب را گل نکنیم
شعر آبی
شعر آب روان
شعر آب زنید راه را
شعر ابی خاکستری سیاه مصدق
شعر کامل آبی خاکستری سیاه
متن شعر آبی خاکستری سیاه
دکلمه شعر آبی خاکستری سیاه
دانلود شعر آبی خاکستری سیاه
شعر آب را گل نکنیم سپهری
شعر اب را گل نکنیم سهراب سبهری
شعر نو آب را گل نکنید
شعر اب را گل نکنید سهراب سپهری
شعر اب را گل نکنید
وقتی توی لیوان بیش از حد آب بریزی که سر ریز بشه…
اونی که مقصره، لیوان نیست
مقصر تویی…!!
که بیش از ظرفیتش بهش آب دادی
پس مراقب ظرفیت طرف مقابلت باش
متن شعر آب را گل نکنیم
به من بتاب که سنگِ سردِ دره ام!
که کوچکم
که ذره ام
به من بتاب …
مرا زِ شرم مهر خویش آب کن
مرا به خویش جذب کن!
مرا هم آفتاب کن …
تفسیر شعر آب را گل نکنیم
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو:
دل اگر دل باشد،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.
نقد شعر آب را گل نکنیم
به آفتاب سلام
که باز می شود آهسته بر دریچه صبح
به شیر آب سلام
که چکه چکه سخن می گوید
و حوض می شنود
به التهاب سلام
که صبح زود مرا مست می کند
به بوی تازه نان…
مفهوم شعر آب را گل نکنیم
گر باد شوم بر تو وزیدن نگذارند
ور آب شوم روی تو دیدن نگذارند
تا سر زده شادی به دلم، سوخته عشقت
این سبزه ازین خاک دمیدن نگذارند.
شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد
عمر که بیعشق رفت هیچ حسابش مگیر
آب حیاتست عشق در دل و جانش پذیر
شعر آب زنید راه را اینکه نگار می رسد
لیوانی آب باشد
و خُردهای نان
و دستهای تو …
هیچ پرندهای
به اندازهی من
این قفس را
دوست ندارد…!
شعر آب زنید راه را هین که نگار می رسد
تو
لیوان آبت را با خیال راحت می نوشی
من
حسودی می کنم به لبه ی لیوان
که لب های تو به آن می خورد
لیوان
به چشم های من، که به تو خیره شده
و گلدانِ روی میز، به من و لیوان!
تو
لیوان آبت را با خیال راحت می خوری
و همه چیز از تو آب می خورد!
شعر آب زنید راه را
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین میگوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
شعر آب زنید راه را از کیست
“گلم”
که صدایت می کنم
شمعدانی
چه اخمی می کند!
مانده ام “جانم” را
چقدر آهسته بگویمت
که هم تو بشنوی
و هم آب از دل هیچ گنجشکی
تکان نخورد.
شعر آب زنید راه را اول دبیرستان
آرام گرفته ماه در
برکه ی آب
انگار در آغوش تو
شب رفته بخواب
گیسوی تو بازیچه ی
انگشت نسیم
ای عشق فقط تو جای خورشید بتاب…
معنی شعر آب زنید راه را
زهر دوری باعث شیرینی دیدارهاست
آب را گرمای تابستان گوارا میکند
دانلود شعر آب زنید راه را
همه چیز کنار تو لطیف است
پونههای لب رودخانه
سنگی که در آب می اندازی
و کلمات بی رحمی که بر زبان می آوری
صدایت
شب آرامی ست
که جنگل را در بر می گیرد
و آخرین شعله های آتش را
در من خاموش می کند…
متن شعر آب زنید راه را
تو عاشق باران بودی
رفتی…
من از غصه آب شدم
خورشید کم کم بخارم کرد
حالا سالهاست
دارم برایت می بارم.
شعری در مورد آب
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی که نیامدهست و روزی که گذشت.
شعری در مورد آب زلال
بگذار غرق شوم
در آبی چشمانت
آنجا دریایی ست که ماهیانش
صید نمی شوند
صیادند
شعری درباره آب زلال
هیزم بر آتش ِ نابودیام نینداز
من آب از سرم گذشته است
شعری در مورد آب روان
زندان تو زیر آب است
جایی که فریاد زدن محالی بیش نیست
شعری درباره آب روان
هر روز باغچه را آب می دهی
وَ من
با یک شاخه گل سرخ
و عطر رازقی ها
به انتظار دست های تو
نشسته ام
شعری درمورد آب
دلم تو را میخواهد
دلم به سوی تو پرواز میکند
مثل کبوتری خسته
پر شکسته
به سوی آب
مثل گلی غمگین
تنها
که میروید در رؤیا
و می پیچد
می پیچد
می پیچد
در هاله ا ی ز خون و خاکستر
آرام و بی هیاهو
تا مهتاب
شعری در مورد آب و آتش
آب رخان من مبر ، دل رفت و جان را درنگر
تیمار کار من بخور ، کز جان خریدارم ترا
شعری در وصف آب
تن بارانی تو
که چون آب
مرا تشنه می کند
و چون خاک
مرا می پوشاند
مفهوم شعر آب را گل نکنیم
آن روزها من به سلیقه کسی که دوستم داشت
و دوستش داشتم
سر تا پایِ زندگیم را آبی کرده بودم
آبی آبی
آبی به رنگ دریا
و نا گهان یک روز او را دست در دست کسی دیدم که
سر تا پایش زرد بود
زرد ، مثل نور
من شنا نمی دانستم
دلم فرصت نداد تا شنا یاد بگیرم
و غرق شدم
در دریایِ آبی بیکران رویاها
و کابوسها
شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد
روبهروی من فقط تو بودهای
از همان نگاه اولین
از همان زمان که آفتاب
با تو آفتاب شد
از همان زمان که کوه استوار
آب شد
از همان زمان که جستجوی عاشقانه مرا
نگاه تو جواب شد